یه نوع بیماری هم هستش که وقتی گرفتارش میشی واسه خریدن چیزی از خونه میری بیرون، ولی وقتی میری بیرون یادت نمیاد واسه چی رفتی بیرون
موسا و تبدیل شدن ی به الف
یه روز حضرت موسی میره ثبت احوال میگه اسم منو از موسی به موسا تبدیل کنید.اونجا بهش میگن که شما حضرت موسی نیستی،دروغ نگو
حضرت موسی هم عصبانی میشه و شناسنامه ش رو میندازه زمین و به اذن خدا "ی" آخر اسمش به "الف" تبدیل میشه و همه ایمان میارن
حضرت موسی هم عصبانی میشه و شناسنامه ش رو میندازه زمین و به اذن خدا "ی" آخر اسمش به "الف" تبدیل میشه و همه ایمان میارن
فرهنگ سازی با پورن
به پسرم فیلم سکس خلبان با مهماندارو نشون میدم که وقتی بزرگ شد خلبان بشه.با نشون دادن یه پورن میتونم به بچه م هدف بدم
مرسی خدا
میگن اون دنیا اعضای بدن شروع به حرف زدن میکنن و میگن که توو این دنیا چه کارهایی کردیم.من از همین الان میدونم که بهشتی ام چون مغزم به همه میگه که چقدر اذیتم کرده ،یه معذرت خواهی هم میکنه بعد میگه:" ینی رسما دهن این بدبختو سرویس کردم"
اینجوری خدا دلش میسوزه و میگه: برو برو .تو جات توو بهشته :((
اون صاحاب مرده رو خاموش کن
آدم حالش خراب میشه منتظره یکی بهش توجه کنه و بگه
" چته؟ خوبی؟ از قیافت معلومه که یه چیزیت هست"
ولی خب کسی توجه نمیکنه. بعد توو این لحظه خودتو یه تلویزیون بدون کنترل فرض میکنی که نه کسی نگاهش میکنه،نه خاموشش میکنه.
نمیدونم الان چندتا تلویزیون بدون کنترل منتظرن که برق بره
امروز چند شنبه س؟
تا حالا از هرکی پرسیدم " امروز چند شنبه س؟" یه جور باهام برخورد کرده که فکر کردم بیخیال ترین آدم دنیام
فرار مغزها
منم یه زمانی میخواستم از کشور فرار کنم و جزو فرار مغزها محسوب بشم ولی توو خونه انقدر بهم گفتن نرو که مغزمو خوردن.دیگه مغزی واسم نموند که بخاطرش از کشور فرار کنم
مشکلات پیامبران و امامان در استفاده از گچپژ
همسر حضرت علی همیشه نون و نمک میزاشته جلوی ایشون . حضرت هم از غذا ایرادی نمیگرفتن
دلیلش اینه که آن حضرت عرب بودن و نمیتونستن جمله ی" این چه گهیه که هر روز میزاری جلوی ما؟"رو به زبان مبارک بیاورن
دلیلش اینه که آن حضرت عرب بودن و نمیتونستن جمله ی" این چه گهیه که هر روز میزاری جلوی ما؟"رو به زبان مبارک بیاورن
گچپژ
وقتی قرآن واسه پیامبر نازل شد توو چند تا از آیه هاش از حروف گ چ پ ژ استفاده شده بود ولی پیامبر نمیتونست اونا رو بخونه .خدا دید که پیامبر با دیدن این چهار تا حروف هنگ میکنه، باید بیخیالش میشد
سلمان عربی
سلمان فارسی یکی از خوش شانس ترین آدمای زمان خودش بوده.واقعا شانس آورده که عربا نخواستن اسمشو به سلمان عربی تغییر بدن
جا کفشی
بعضی از بچه ها وقتی میترسن میرن توو کمد قایم میشن، ولادیمیر پوتین توو دوران بچگی وقتی میترسیده میرفته توو جاکفشی قایم میشده
درویش - ریش = دو +هزار = دوهزار - هزار +(ریش) =درویش +هزار
درویش ریش گرو بزار هزار قرض بگیر، دو هزار کاسب شو. هزارشو بده ریشتو پس بگیر. هزار سود کردی ولی دوباره درویش شدی
اجر و آجُر
دو نوع هیئت داریم: هیئت عزاداران و هیئت غذاداران
هیئت هایی که غذادارن اجرشون با امام حسینه و هیئت هایی که فقط عزادارن اجرشون با سیمانه
هیئت هایی که غذادارن اجرشون با امام حسینه و هیئت هایی که فقط عزادارن اجرشون با سیمانه
شیر خر هم دیگر دردی را دوا نمیکند اما کیر خر چرا
یکی از خواص شیرِ خر شادی آور بودنشه ولی اونایی که خیلی ناراحتن باید کیر خر بخورن تا شاد بشن
یکی از راه های خوشبخت شدن
شما خوشبختی رو توو چه چیزی میبینی؟
- میتینگ
چرا؟
- چون از آشنایی با یه عده خوشبخت میشم
- میتینگ
چرا؟
- چون از آشنایی با یه عده خوشبخت میشم
مثل خرس خوابیدن
مثل خرس خوابیدن داره روم تاثیر میزاره.احتمال داره تا اخر فصل زمستون برگردم به طبیعت وحشی
آینه بجای بخاری
بجای بخاری از آینه استفاده کنید.برید جلوش وایسید و با گرمای نگاهتون خودتون رو گرم کنید
کارایی
از افغانی ها واسه ساخت و ساز ساختمون استفاده میکنن.میتونن از پاکستانی ها توو تخریب ساختمون های فرسوده استفاده کنن
سقوط کردن ِ پراید
وقتی که شیشه ی پرایدِ در حال حرکت رو میدی پایین، مثل هواپیمایی میشه که توو آسمون درش کنده شده و داره سقوط میکنه
کشف جاذبه و سقوط انسان ها
اون روزی که نیوتن جاذبه رو کشف کرد کلی آدمه بی گناه از توو آسمون افتادن پایین و مُردن
پشماشون فر خورد
گوسفندا قدیما پشماشون فر نبود.از وقتی فهمیدن ابراهیم میخواسته اسماعیلُ قربانی کنه پشماشون فر خورده
تهیه ی گوشت گوسفند برای مهمان ها
هاجر : ابراهیم امشب مهمون داریم ولی توو یخچال هیچی گوشت نیست.
ابراهیم : اسماعیل؟ بابا؟؟ بیا که امشب کلی کار داریم
ابراهیم : اسماعیل؟ بابا؟؟ بیا که امشب کلی کار داریم
از ته دل ناراحتم
ناراحتم از این که چرا موقع انتخاب موضوع انشای "میخواهید در آینده چه کاره شوید؟" ،"میخواهم فضا نورد شوم" رو انتخاب نکردم
کور رنگ ها به بهشت میروند
بنظرم رنگِ قرمز یا هر رنگی که من میبینم با رنگِ رنگی که بقیه میبینن فرق میکنه.فقط اسمشون یکیه. مثلا من خونُ قرمز میبینم و میگم قرمزه ولی یکی دیگه خونُ آبی میبینه و میگه قرمزه.ینی رنگ ِ آبی که اون میبینه اسمش قرمزه.
کور رنگا هم چشم بصیرت دارن
تنهام نذارم
- الان کسی اینجا نیست و من تنهام، فقط خودم کنار خودم هستم
+ داری میگی "من تنهایی" پس "خودم" اینجا چیکاره س؟اصن خودم رفتم
- ای بابا پس الان دیگه فقط من تنهام
+ داری میگی "من تنهایی" پس "خودم" اینجا چیکاره س؟اصن خودم رفتم
- ای بابا پس الان دیگه فقط من تنهام
جوون (دو بار) مرگ
کاش جنازه ی منم بعد از مرگ بسوزونن.میترسم توو قبر زنده شم ،خفه شم بمیرم.من هنوز جوونم،دوست ندارم بمیرم
اهنگِ خوب، فوتبالیست ِ خوب
اگه علی دایی رو از نزدیک ببینم ازش میپرسم که قدیما آهنگ چی گوش میداده که انقدر خوب هِد میزده
جان بخشی به انسان ها
شاید من تنها موجود زنده هستم و با استفاده از هنر ِ جان بخشی به اشیا تنها موجود زنده نیستم
تکراری تر
سی ام ِ شهریور، ساعت ِ روو دیوار یه ساعت تکراری زندگی میکنه با این که هر روز داره تکرار میشه
اینجا اونجا
من مثل ِ "اینجا"یی هستم که دلش به وجودم خوشه و وقتی نباشم ،میمیره و میشه"اونجا". من اونجام."اینجا" مُرد
ساعت دیواری
هرچقدر هم که عاقل باشی، وقتی جای ساعت دیواری توو اتاق عوض میشه مثل دیوونه ها زُل میزنی به دیوار ِ خالی.فکر کنم دیوونه ها جای ساعت دیواریشون رو توو اتاق عوض میکنن
مطلب علمی-تخیلی
اگر یک دلقک ماهی را از آب های شور بگیریم و در آب های شیرین بیندازیم،وی افسرده شده و دیگر نمیتواند کسی را بخنداند. دانشمندان که نه،خودم معتقد هستم که شوری ِ آب باعث بانمک بودن ِ آنهاست
خسته نباشی
باید توو ساعت یه عقربه اضافی باشه که اگه یکی از عقربه ها خسته شد بره جاشو بگیره و بهش بگه :خسته نباشی
دو قفل و یک کلید
توو کوچه راه میرم قفل میکنم روو یه موضوع.میرسم به در، کلید دارما ولی زنگ میزنم. بعد از زنگ زدن یادم میفته که کلید دارم ولی دیگه دیر شده و درُ باز کردن.خب حالا میرم توو خونه و درُ قفل میکنم و دوباره قفل میکنم
اولین مترجم
حضرت اسماعیل بعد از اون قضیه یه چند سالی توو شُک بود و نمیتونست صحبت کنه و فقط بَ بَ میکرد.از حضرت سلیمان برای ترجمه ی حرفهای اسماعیل استفاده میکردن
اولین انسان ِ گیاه خوار
حضرت اسماعیل وقتی میرفتن مهمونی جلوش گوشت میزاشتن و ایشون میگفتن : بنده گیاه خوارم
قبل از اختراع حروف الفبا- آدم فروشی
آدم هر روز زنگ میزده اداره ی هواشناسی .اطلاعات جدید میداده و پول میگرفته
قبل از اختراع حروف الفبا- بی غیرت
پسری برای عشقش نامه نوشته بود و گفته بود : هواتو کردم
عشقش نامه را به آدم داد و گفت: پستچی اشتباهی آورده،این واسه شماست
قبل از اختراع حروف الفبا - غیرت
هرکی از آدم میپرسید هوا چطوره؟ آدم عصبانی میشد و میگفت : تو با ناموس من چیکار داری؟
نیوتن هم تا حالا به این فکر نکرده بود
شانس آوردیم سیب زمینی نخورد توو سر نیوتن وگرنه الان جاذبه دو برابر بود
تبدیل شدن عصای موسی به مار
فرعون: (در حال بستنی خوردن)
موسی : به منم بده فرعون
فرعون : نه
موسی : دلم آب افتاد.شب مار میاد نیشت میزنه
ولادیمیر پوتین و کفشداری
ولادیمیر پوتین میره مشهد، وقتی میخواد وارد حرم شه خودشو تحویل میده به کفشداری
بریم یه گوشه ای که کسی نبینه
امروز با دست راستم دست چپمُ گرفتم و با خودم کنار اومدم که کسی نبینه با دست راستم دست چپمُ گرفتم و با خودم کنار اومدم
کشف جاذبه
یه روز نیوتن رفته بود مواد بخره که بزنه توو رگ و بره فضا ولی پول نداشت واسه همین مواد گیرش نیومد و جاذبه رو کشف کرد
احساس
مغز که میمیره قلبُ اهدا میکنن ولی وقتی قلب میمیره مغز هم میمیره. فقط توو همین یه مورد مغز احساسی عمل میکنه
ما مخالف پیشرفت تکنولوژی هستیم
قدیما خونه ها پنکه سقفی داشتن و میتونستن پرواز کنن ولی با پیشرفت تکنولوژی کولر گازی جای پنکه سقفی رو گرفت و لذت پرواز رو از خونه دارا
ویز ویز
یه روز دو تا مگس میرن دزدی . یکیشون پرواز میکنه صدای ویز ویزش میاد. اون یکی شاکی میشه که این سر و صدا کرده بهش میگه ویز ویز
مجلس
اگه توو مجلس به جای صندلی های گرم و نرم نیمکت بزارن جدی تر برگزار میشه. یه گوشه هم تخته سیاه بزارن با یه نماینده که از خوب و بد اسم بنویسه
عدل الهی
عدالت خدا مثل این میمونه که یکی بخواد سطح پیاز و سیرُ تعیین کنه و بگه چون دوتاشون هم بو میدن پس توو جامعه یکسان ان
یک راه خوب برای بهتر زیستن
امروز یکم پول دستم اومد تصمیم گرفتم یکمیش رو بذارم توو جیب لباس های زمستونیم. آخه کسی منُ سورپرایز نمیکنه مجبور میشم خودم اینکارُ کنم.از الان منتظر زمستونم که سورپرایز شم
خدا خیرش بده
آدم ِ خیّر و مومنی رو میشناسم که گرسنه ها رو سیر میکنه. کارش اینه که حرف توو دهن بقیه بزاره. گاهی اوقات هم برای رضای خدا حرف ِ نون رو توو دهن گرسنه ها میذاره
بیخیال شو
توو قرن 8 یکی پیدا نشده به این عبید زاکانی بگه : بابا تو هم بلدی خوشمزه و بامزه باشی فقط جون مادرت بیخیال طنز گفتن شو
لطیفه های هار دار ِ عبید زاکانی
جنازه ای را بر راهی می بردند.درویشی با پسر بر سر راه ایستاده بودند، پسر از پدر پرسید : بابا در اینجا چیست؟ گفت : آدمی
گفت : کجایش می برند؟ گفت : به جایی که نه خوردنی باشد و نه پوشیدنی، نه نان و نه آب، نه هیزم، نه آتش ،نه زر ، نه سیم ، نه بوریا نه گلیم. پسر گفت : بابا مگر به خانه ی ما می برندش؟
گفت : کجایش می برند؟ گفت : به جایی که نه خوردنی باشد و نه پوشیدنی، نه نان و نه آب، نه هیزم، نه آتش ،نه زر ، نه سیم ، نه بوریا نه گلیم. پسر گفت : بابا مگر به خانه ی ما می برندش؟
لطیفه های اونجوری از عبید زاکانی
درویشی به در ِ خانه ای رفت.پاره نانی بخواست.دخترکی در خانه بود،گفت : نیست. گفت چوبی،هیمه ای. گفت :نیست.
گفت پاره ای نمک.گفت : نیست. گفت: کوزه ای آب. گفت : نیست. گفت : مادرت کجاست؟ گفت: نیست
گفت : پس کس ننت
نامه ای به رئیس جمهورِ بعدی
با سلام خدمت آقای بعدی
آقا شما نیومده ریدی توو مملکت.عرضه نداری کاری کنی چرا الکی شعار میدی؟
همین
مثبت اندیشی
دیروز توو حموم وقتی دیدم شامپو پُره با خودم گفتم این میخواد یه روزی تموم شه پس از الان تووش آب میریزم
خیلی پسر خوبیه،اصن ماه ِ رمضون
اونایی که اسمشون رمضونه توو ماه رمضون همیشه امیدوار و سرزنده ان چون هرکی رد میشه قربون صدقشون میره
سرش خورد به، سنگ ، آدم شد
یه روز دو تا سنگ سرشون میخوره به همدیگه، سر این که کدومشون آدم میشه دعوا میکنن
سیستم اموزشی رو نیگا تو رو خدا
اول ابتدایی بودیم مجبورمون میکردن که هر حرفُ چند بار بنویسیم بعد توقع داشتن وقتی بزرگ شدیم لکنت زبون نداشته باشیم
پشتمونو خالی کنین،هوا گرمه
عزیزانی که پشتمون بهشون گرمه خواهشاً کنار وایسن،هوا انقدر گرم هست که نخوایم پشتمون گرم باشه.
میخوایم نا امید زندگی کنیم
میخوایم نا امید زندگی کنیم
استعدادمو دزدیدن
از همون اول هرکی به ما رسید خواست یه چیزی گیرش بیاد و بعدش بزاره بره.یکی استعدادمُ کشف کرد و برش داشت باهاش رفت خارج.الان اونجا با استعداد من داره زندگیشو میچرخونه
کشف استعداد
یکی از فامیل هامون استعدادشو ده سال پیش کشف کرد، به کسی نگفت و نگهش داشت تا قیمت دلار بره بالا.الان توو بهترین جای تهران خونه نداره چون هیچ گهی نشد
زمین خوردن
روشنفکرها زمین نمیخورن. خودم دیدم که یه بار زمین خورد به یه روشن فکر، روشن فکر دستشو گرفت بلندش کرد و بهش گفت : بزرگ میشی یادت میره
کیه؟؟ کیـــه؟ کــــــــــیــــــــــه؟
پنکه تند تند چپ و راستُ نگاه میکنه انگار یکی از پشت داره میزنه روو شونه هاش و اینُ اذیت میکنه
ابوریحان بریونی
اگه بابای ابوریحان به جای بیرون انداختن ابوریحان اونو مینداخت توو آتیش الان اسمش ابوریحان بریونی بود
ابوریحان
بابای ابوریحان اینو از خونه انداخته بیرون واسه همین بهش میگن ابوریحان بیرونی وگرنه فامیلیش یه چیز دیگه س
دست دست کردن
دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست دست
دریا زده
یه بار دلمو زدم به دریا،دریا زده شدم هرچی فکر کرده بودم بالا اوردم.یکم زمان میبره که عادت کنی بهش
دارکوب ها
دارکوب ها پرنده های تنهایی هستن.هیچوقت واسه خودشون جفت پیدا نمیکنن.نیاز جنسیشون رو هم با کردن توو درخت برطرف میکنن
نور به قبرش بباره
اونایی که بعد از مرگشون نور به قبرشون میباره با خودشون عینک آفتابی ببرن توو قبر.کرم ضد آفتاب فراموش نشه
محسن رضایی
محسن رضایی بعد از شکست خوردن ایران از ایتالیا به فدراسیون والیبال گفت اگه مربی جدید خواستین من هستم
پشه ی ناخلف
پشه هم پشه های قدیم.پشه های امروزی سالی یه بار به آدم سر میزنن.حتمن فردا پس فردا هم میخوان ببرنمون خانه ی سالمندان
رابطه ها
یه روز حوا و آدم دعواشون میشه.آدم برمیگرده به حوا میگه : تو قبلن با خدا بودی.اگه اونو دوست داری بهم بگو که از زندگیت برم بیرون
آدم ِ بی ناموس که میگن همینه
یه بار یکی به حضرت آدم گفت : کس ننت! حضرت آدم اومد غیرتی شه یهو هنگ کرد چون بی ناموس بوده بدبخت
من از نورون ها عصبی ترم
میخوام نورون های عصبیمو بخاطر سرعت غیر مجاز جریمه کنم.اون نورون هایی هم که مدارک همراهشون نیست به نزدیک ترین پارکینگ منتقل شن
ته کلاس
اگه بابام سرایدار مدرسه میشد هرشب میرفتم ته ِ یکی از کلاسها میخوابیدم.بهترین جا واسه خوابیدنه
یاکریم 2
همین یاکریم باعث خفه شدن چند نفر توو فصل زمستون شده.با این که تنبل هستن ولی در عین حال قاتل هم هستن مثل کوسه
شلوار راحتی
از عبدل آباد یه شلوار راحتی گرفتم.وقتی آوردمش خونه همش بی قراری میکرد.کنار من نمیتونست راحت باشه
بردم پسش دادم
بردم پسش دادم
ندا
از طرف خدا واسه پیامبر ندا میومده پیامبر زود میگفته : ندا زنم بشه!
خدا به زور تونست بهش بفهمونه که این ندا اون ندا نیست
خدا به زور تونست بهش بفهمونه که این ندا اون ندا نیست
مرتضی پاشایی گریه نکن
کاش میتونستم مرتضی پاشایی رو بغل کنم بهش دلداری بدم.بگم همه چی درست میشه،نگران نباش
سلامتی
یکی از رفیقام صبح تا شب اس میده سلامتی رفقا،سلامتی بی معرفتا، سلامتی اونا،سلامتی اینا وغیره
انگار که صبح تا شب مست میکنه
زن نمیخوام
میترسم زن بگیرم مریض شه بمیره واسه همین زن نمیگیرم.اگه بگیرم و بچه دار شم بچه م بمیره چیکار کنم؟
این همه دلیل واسه زن نگرفتن دارم
آپشن
اون موقع که خدا داشته انسانُ میفرستاده زمین احتمالا بهار بوده.چون اگه تابستون یا زمستون و پاییز بود واسش کولر و بخاری نصب میکرد
مطالعه
قدیما وقتی کتابامون باز میموند میگفتم شیطون از رووش رد میشه.الان که فکر میکنم میبینم داشتیم فرهنگ سازی میکردیم با این کار.شیطون هم مطالعه میکرده و سطح سوادُ بالا میبرده
خارجیا خیلی با جنبه ان
میگن که کودکان خارجی انقدر جنبه دارن که شبا قبل خواب ننه باباشون واسشون داستان سکسی تعریف میکنن تا خوابشون ببره
اشتراک در:
پستها (Atom)