خبر فوری

بدن لرزه ای به بزرگی سن و سالم هم اکنون تمام بدنم را لرزاند. هنوز تلفات جانی از این بدن لرزه گزارش نشده است چون هنوز دستانم روی کیبرد حرکت می کنند. شاید تمام فکر و ذکرم زیر بدنم مدفون شده و فقط دستانم را میتوانم به حرکت دربیاورم و درخواست کمک و رهایی کنم. اگر بتوانم از زیر جسم سنگینم بیرون بیایم فورا به سمت اتاق انفرادی ام حرکت میکنم تا از پس لرزه ها در امان باشم. در تاریکی بنشینم چون در روشنایی میشود بدی ها را با چشم دید و با پوست لمس کرد. اتاق انفرادیِ من تنها نقطه ی تاریکی است که دور از نور خورشید همچنان گرم است. نه آنقدر گرم که نور خورشید گرم میکند، گرمایش از بدن سرد  من بیشتر است. شاید دلیل همین یک مقدار سرمای اتاق تاریکم خودم باشم، شاید هم خورشیدی که قرار بود گرما دهد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر